ماجرای قیمت بنزین در ایران همیشه محل بحث و حاشیه فراوان بوده، اما چه کسانی و چه عواملی باعث شدند تا افزایش قیمت بنزین به این بن بست بزرگ برسد؟ چه کسی فکرش را می‌کرد موضوعی که با عنوان عیدی به مردم نزدیک به دو دهه قبل مطرح شد، حالا یک بحران بزرگ بنزینی بسازد؟

بن بست بنزینی از چه زمانی آغاز شد؟ در پشت پرده سیاست ایران چه کسی تلاش کرد با عوام فریبی کشور را در باتلاق دستوری کردن قیمت بنزین فرو ببرد؟ چه کسانی منافع ملی را فدای منافع حزبی خود کردند فقط به این خاطر که دولت وقت را تحت فشار قرار دهند؟

شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲، در این روزهای بی بارش پاییزی تقریبا روزی نیست که خبری پیرامون تغییرات احتمالی قیمت بنزین به گوش نخورد. اخباری که برآیند همه آنها نشان از یک سردرگمی در لایه تصمیم‌گیر حاکمیت دارد که به نظر می‌رسد با چاشنی هراس نیز همراه است.

اما چه شد که نرخ‌گذاری بنزین در ایران به چنین وضعیت بغرنجی رسید؟ بررسی قیمت‌گذاری بنزین در سال‌های پس از انقلاب نشان می‌‌دهد که باتوجه به تورم مزمنی که اقتصاد ایران با آن دست و پنجه نرم می‌کرده، دولت‌ها همواره همراه با بودجه، طرح افزایش قیمت حامل‌های انرژی ازجمله بنزین، گازوئیل و هفت حامل انرژی دیگر را نیز به مجلس می‌آوردند.

تا اینکه در ۲۶ اسفند ۱۳۸۳ مجلس هفتم در نقش یک سوپرمن وارد می‌شود و در برابر دولت خاتمی می‌ایستد تا قیمت بنزین تغییر نکند. در حقیقت مجلس هفتم به دنبال اجرای سیاست تثبیت قیمت‌هایی رفت که برخی معتقدند پیش از این در شوروی سابق تحت عنوان سوسیالیسم امتحان خود را پس داده بود و این حکومت عریض و طویل را بدون دخالت خارجی به فروپاشی درونی رسانده بود.

آن موقع حداد عادل در جلسه علنی مجلس از این طرح به عنوان عیدی به مردم یاد می‌کرد و وعده می‌داد مردم زین پس دیگر نگران افزایش قیمت  سایر کالاها با گرانی بنزین، گازوئیل و دیگر حامل‌های انرژی نخواهند بود.

نسخه‌ای که مجلس هفتم آن زمان برای بنزین تجویز می‌کرد و از یک مسئله ساده، برای کشور یک بحران همیشگی ساخت را امروز هم برخی از تصمیم‌سازان در مورد قیمت ارز تجویز می‌کنند. یعنی با وجود اینکه این نظریه در دنیای علم اقتصاد منسوخ شده است اما در ایران همچنان برخی اعتقاد دارند که کنترل تورم از مسیرتثبیت قیمت دلار می‌گذرد لذا دولت باید به هر قیمتی که شده قیمت دلار را ثابت نگه دارد.

البته راه حل رئیس مجلس هفتم برای نگران نکردن مردم همان زمان هم بیشتر از ۳ سال دوام نیاورد و در تاریخ ۳ مرداد ۱۳۸۵ و پس از تغییر دولت از خاتمی غیر هم سو به احمدی نژاد هم سو و خارج شدن حداد عادل از حالت پوپولیسم‌گرایی، او شخصا  اذعان کرد که سیاست تثبیت قیمت‌ها برای ابد طراحی نشده تا به نوعی از قانونی که خود محور آن بود ابراز پشیمانی کرده و دولت احمدی نژاد که مطبوع جریان اصولگرایی بود را از مهلکه این تصمیم خارج کند. 

اما فقط حداد عادل نبود که از تصمیم مجلس هفتم تلویحا عقب نشینی کرد بلکه الیاس نادران یکی دیگر از طراحان اصلی طرح تثبیت قیمت‌ها، در دی ماه سال ۸۶  یک گام رو به عقب برداشت و عنوان کرد: زمانی که قیمت واقعی کالایی ۵۰۰‌تومان است، اما ما آن را با یک‌پنجم قیمت به دست مصرف‌کننده می‌رسانیم و انتظار داریم با توصیه‌های اخلاقی، مصرف کنترل شود، این سیاست شکست می‌خورد و باید از کنترل‌های واقعی و سیاست‌های قیمتی برای کنترل مصرف استفاده کرد.

حالا قریب به ۲۰ سال است که هر تغییری در قیمت بنزین تبدیل به یک بحران می‌شود. نماینده مجلس از افزایش مصرف بی رویه گلایه می‌کند و خبر از توزیع بنزین بی کیفیت برای جبران تقاضا را می‌دهد. احمد وحیدی، وزیر کشور امروز به همان الیاس نادران ۱۶ سال پیش تبدیل شده و از ارزان بودن قیمت بنزین شاکی است.

 به عبارت دیگر یک تصمیم پوپولیستی در مجلس هفتم، کشور را درگیر یک سیکل معیوب و تکراری کرده است که گویی اراده‌ای هم برای خارج شدن از این چرخه وجود ندارد.

اشتراک این خبر در :