برای همه دهه شصتی ها که نگارنده نیز از همین نسل است ، خریدن و نفروختن و گران شدن و گران تر نیز شدن ، هدف اصلی زندگی و چه بسا
قصد راه رفتن و نفس کشیدن بوده و هنوز هم هست !
اینکه درس بخوانیم یا نخوانیم ، کار کنیم یا نکنیم ، شغل داشته باشیم یا نداشته باشیم ! متخصص باشیم یا نباشیم ، همه و همه در دنیای متورم این نسل و حتی نسلهای دیگر ، مفهوم واقعی نداشته و در تورم بی افسار تاریخی ، معنای واقعی پیدا می کرده و هنوز هم پیدا می کند !
تورمی که تا به یاد می داریم مهم ترین عامل ظاهرا سود دکان های محل تا تاجران قومی و فامیلی بوده و نیز شاخص رشد ابر بنگاه های ملی و صنعتی کشور هم بوده و باز هم هست !
و هم دلیل بسیاری از اختلافات خانوادگی با نسل گذشته که اگر فلان زمین و بهمان خانه را می خریدید و یا نمی فروختید ، الان اینقدر می ارزید !!
ترس و نیازی که از خرد تا کلان جامعه را در بر گرفته و از تولد تا مرگ ، در می نوردد ..
مانند گرانی پراید تا سنگ مزار و ارتباط مستقیم آنها با یکدیگر ! که تمثیل ساده ی بودن یا نبودن است !
اینکه بخواهیم هرآنچه می خریم گران شود و خارج از چارچوب اقتصاد کلاسیک و مدرن سود کنیم ، جدا از فرهنگ  تورم خواهی و تورم زایی خصوصی و دولتی نیست و اینکه تا چه میزان علاقه به افزایش قیمت داریم و هرآنچه در پستو نهان کرده ایم ، نباید ارزان شود ! سوال و بحران ویژه نسل ماست ..
نسلی که انشاء معروفی را هزار بار نوشته و جرات هم نکرده که ثروت را انتخاب کند ، یقینا معنای واقعی ثروت را هم ندانسته و نمی داند ، ثروتی که در ساختار اقتصادی مناسب نه معنی پول می دهد و نه سرمایه و فقط بازتاب همان تورم و حبابیست که اگر نباشد و حداقل کم باشد ، می شود فهمید که پس انداز ، درآمد ، سود و سرمایه گذاری واقعی چیست و تا چه میزان می تواند در اقتصاد فردی ، سازمانی و ملی موثر و مفید واقع شود ..
علم یا ثروت و به تعبیر درست علم با ثروت را چگونه می شود در جهان متورم این سالها ترسیم کرد ؟!
آیا نباید ترسیم کرد و باید هزار باره آن را به آینده پاس داد که تمامی سوالات را یکجا پاک کند ؟!
باید صفر ها را کم کرد و یک ها را حذف نمود ؟!!
و یا همین امروز و در دوران کرونا به جواب رسید که آیا علم ، همانی که در نوشته ها نشناختیم ، می تواند جلوی تورم را بگیرد و ثروت واقعی خلق کند ؟؟
باید ماند و دید و علم با ثروت را به جای تورم آورد

اشتراک این خبر در :