مردی پولدار که در دوران جوانی به پرخوری و خوشگذرانی معروف بود و به دو پاکت سیگار کشیدن در روز افتخار می کرد، در میانسالی دچار مشکلات جسمی شد. یکسره عرق می ریخت، پس از چند قدم راه رفتن به نفس نفس می افتاد و تپش قلب و درد قفسه سینه اش دائمی شده بود.

 

مرد پولدار برای حل مشکلاتش سراغ بهترین پزشک متخصص شهر را گرفت. به سراغ او رفت و از او خواست که دارویی برایش تجویز کند یا با عمل جراحی به مشکلاتش برای همیشه پایان دهد. مرد پولدار تاکید کرد که هزینه دارو و عمل برایش مهم نیست اما بی صبرانه منتظر حل مشکلاتش است چون هم جسمش دیگر کشش سابق را ندارد و هم از غرغرهای همسر و اطرافیانش در مورد چاقی و وضعیت جسمی اش به تنگ آمده است.

پاسخ پزشک ساده بود:

 

“دوست عزیز؛  مشکل شما با قرص و عمل جراحی حل نمی شود. شما باید رژیم غذاییتان را عوض کنید،  گوشت و برنج نخورید،  سیگار را از همین حالا کنار بگذارید و پیاده روی و ورزش کنید. این کارها پول زیاد و پزشک متخصص نمی خواهد، اما به اراده قوی و صبر جدی نیاز است.”مرد به شدت برافروخته و عصبانی شد. دکتر متخصص را “مردک بی سواد” خطاب کرد و ناسزاگویان از مطبش خارج شد.پس از آن، مرد پولدار سراغ دیگر متخصصین شهر را گرفت، اما در کمال تعجب هر بار پاسخی مشابه شنید. مرد پولدار از جامعه متخصصین شهر نا امید شد و ایمان پیدا کرد که همه آنها بیسواد و بی عرضه اند.مرد که از این وضعیت دلگیر بود،  سرگذشتش را برای هر کس که می دید تعریف می کرد. دیگر همه دوستان و بستگان و آشنایان و همسایگان و کاسبان محل می دانستند که “پزشکان بیسواد” به او چه گفته اند. اما دیری نپایید که مرد پولدار دوای دردش را پیدا کرد.مرد پولدار این روزها هفته ای دو بار پیش رمال محل می رود. رمال محلولی اعجاز انگیز و اختصاصی برایش درست کرده و او روزی سه بار از آن محلول می نوشد. دستبندی نیز به او داده که قرار است فشار خونش را کم کند و وردی جادویی برایش نوشته است که آن را در جیب چپش می گذارد تا از سکته قلبی جلوگیری کند.  رمال هر بار فال مرد پولدار را می گیرد و به او اطمینان می دهد که طالعش بلند است و سلامتش پایدار.

 

مرد چاق پولدار دیگر می داند که اطرافیانی که از وضعیت سلامتی او انتقاد می کنند،  حسودانی بیش نیستند که به خاطر پول هنگفتش چشم دیدنش را ندارند. او از شرایط جدیدش راضی است و از اینکه بختش یار بوده است و راه حل را پیدا کرده، بی نهایت خرسند است. او اطمینان دارد که هر کس غیر از او دچار این وضعیت شده بود تا به حال مرده بود، چون نمی توانست از پس مخارج سنگین درمانهای رمال برآید.داستان مدیریت منابع اب کشورمان هم مثل سرگذشت مرد چاق پولدار است. راه کم هزینه و پایدار درمان،  کاهش مصرف آب و اصلاح الگوی استفاده از آن در همه بخش ها (کشاورزی، صنعت و شرب)  و در همه جای کشور است. اما به جای انتخاب راه حل مورد نظر متخصصین،  به دنبال رمالیم تا مشکلاتمان را هر چه سریعتر با چاه عمیق و سد و انتقال اب و باروری ابر و آب ژرف و آب شیرین کن حل کند چرا که فرصت تنگ است و ترک عادت موجب مرض.

✍️ کاوه مدنی

اشتراک این خبر در :