✅ مافیای خودرو؛ واقعیت یا توهم؟
✍️امیرحسن کاکایی
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

این روزها اسم دلال و دلال‌بازی و مافیا را خیلی می‌شنویم. خیلی دلمان می‌خواهد یک عده را بگیرند و بعد چشممان را باز کنیم ببینیم که بازار کنترل شده است و قیمت پراید ۲۰ میلیون تومان شده و بتوانیم آن را از هر سوپرمارکتی بخریم. البته بعضی‌ها هم می‌خواهند که سر به تن پراید و پژو نباشد و بتوانند با همان پول، یک خودرو اقتصادی تویوتا یا هیوندای بخرند. مافیا مفهومی است که شاید خیلی از ناکارآمدی‌های مدیران ما را در کنترل بازار توجیه کند، اما در واقع وجود خارجی ندارد. آنچه وجود دارد آدم‌ها هستند و شبکه‌ای متغیر که بر مبنای منافع در هر زمانی به شکلی مجتمع‌شده و به سمت نامعلوم می‌رود. روابط در این شبکه دائماً تغییر می‌کند و نتایج آن هم خیلی وقت‌ها قابل رویت نیست. فقط وقتی که در حالت تخریب قرار می‌گیرد، دیده می‌شود. البته بعضی وقت‌ها برخی اشخاص، زیادی کنترل این شبکه را در دست می‌گیرند و بدون توجه به منافع کلان مردم، مسیر آن را به سمت خود به‌گونه‌ای پیش می‌برند که به ضرر اکثریت مردم است و نهایتاً جامعه از طرق مختلف از جمله از طریق حاکمیت قانون به مقابله با آن برمی‌خیزد. در این مواقع ما به آنها سرکرده مافیا نام می‌نهیم. در مواقع عادی که همین آدم‌ها حرکتشان با منافع مردم در یک راستاست، می‌شوند کارآفرین نمونه. اما متاسفانه توجه زیادی به این مفهوم باعث می‌شود که ما دائماً دنبال رأس آن شبکه باشیم و دنبال اشخاصی بگردیم که نمی‌بینیم. در حالی که بعضی وقت‌ها واقعاً هیچ شخصی در رأس نیست. این یک رفتار اجتماعی است که مسیر شبکه را شکل می‌دهد.اعضای این شبکه در فارسی دلال نام دارند. بعضی وقت‌ها هم به آنها فروشنده یا سرمایه‌گذار می‌گوییم. در فارسی از کلمه دلالی بدمان می‌آید، اما بازرگانی را امری قابل احترام می‌دانیم. از محتوای اخلاقی آن که بگذریم، دلال همان فروشنده است که می‌خواهد کالایی را که یا مال خودش است یا مال دیگری، به بالاترین قیمت ممکن بفروشد که سود کند و زندگی خودش را بهبود بخشد. بماند که این روزها خیلی از مردم عادی هم فقط برای حفظ ارزش پول خود به این کار روی ‌آورده و مشغول عملیات خرید و فروشی می‌شوند. اما آیا واقعاً اینکه آنها می‌خواهند بیشترین سود را بکنند، گناه است و جرم محسوب می‌شود که می‌خواهیم سر به تنشان نباشد؟ اگر این‌طور است، این همه دانشکده و درس دانشگاهی برای توسعه روش‌های بازرگانی، مذاکره و فروش برای چیست؟

واقعیت این است که هم‌اکنون در بازار خودرو، دلالان و سرمایه‌گذاران در سال گذشته حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان از قیمت‌گذاری دستوری برای خودروسازان و آشفتگی بازار سود برده‌اند و در عوض خودروسازان بالای ۳۰ هزار میلیارد تومان مستقیم زیان کرده‌اند،دلالان همیشه بوده و هستند. آنچه تغییر می‌کند اوضاع تولید و اقتصاد است. وقتی که تولید طی یک سال ۳۰ درصد افت می‌کند، طبیعی است که بازار هیجان‌زده می‌شود و دلالان کارشان رونق می‌گیرد. وقتی می‌دانیم که به هزار و یک دلیل، تولید نمی‌تواند پاسخگوی همه باشد، معلوم است که حتی یک نفر می‌تواند بازار را به هم بریزد.

دو سال گذشته با یک فرضیه مهم و کلیدی پیش رفت: اگر قیمت را در خودروسازی کنترل کنیم، قیمت در بازار کنترل می‌شود. این فرضیه وقتی درست است که اوضاع خودروسازی خوب باشد و قیمت‌ها منطقی تعیین شود.وقتی قیمت تمام ورودی‌های یک صنعت دو تا سه برابر می‌شود، اما به او اجازه افزایش قیمت متناسب با آن را نمی‌دهند، معلوم است که آن صنعت زیان می‌کند. وقتی صنعتی نیازمند سرمایه‌گذاری در توسعه فناوری و خطوط تولید است، اما زیان‌ده است و آینده خوبی پیش روی سرمایه‌گذاری در آن دیده نمی‌شود، معلوم است که بانک‌ها و سرمایه‌گذاران از آن روی برمی‌گردانند. در چنین شرایطی مقصر کیست؟ شاید بگویید که مدیر آن صنعت. وقتی مدیر صنعت هم از سوی سیاستگذار تعیین می‌شود، معلوم است که نمی‌توان مدیر صنعتی را مقصر دانست.

این سیاستگذار است که باید از او انتظار بیشتری داشت…

اشتراک این خبر در :