دولت بایدن را سیاه و سفید نبینید
ذهن ایرانی تحت تاثیر بنیانهای اسطورهای و الهیاتی اغلب موضوعات این دنیایی را بهصورت سیاه و سفید میبیند
هادی خسروشاهین
تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
تاریخ روابط بینالملل مملو از رویدادهای راهبردی است.این رویدادها طیفی بودن روابط میان دولت-ملتها را به نمایش میگذارد. در اوج جنگ سرد و منازعه ایدئولوژیک و تسلیحاتی میان دو قطب جهان، شاهد معاهدات مختلف میان رهبری دو بلوک از جهان بودیم؛ درحالیکه جهان تقریبا به دو نیمه حامیان آمریکا و پیروان شوروی تقسیم شده بود. در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۹ دو قرارداد مهم کنترل تسلیحات راهبردی میان آمریکا و شوروی امضا شد. بنابراین تاریخ روابط بینالملل یک واقعیت را پیش رویمان میگذارد که دو رقیب و حتی دو دشمن میتوانند در عین رقابت و حفظ قدرت برای ستیز با یکدیگر وجوهی از همکاری نیز داشته باشند.
این معادله را میتوان بهطور معکوس نیز مورد توجه قرار داد.ترکیه بهعنوان یک عضو ناتو اخیرا اقدام به خرید سامانههای ضدموشک اس-۴۰۰ از روسیه کرد و همین مساله باعث بروز تنشها در روابط آنکارا و واشنگتن شد. این موضوع واقعیت دیگری را به تاریخ روابط بینالملل اضافه کرد که کشورهای متحد نیز میتوانند سطوحی از منازعه و رقابت را تجربه کنند
اما همه این واقعیتهای تاریخی با ذهنیت سیاه و سفید ایرانیان همخوانی چندانی ندارد. ذهن ایرانی تحت تاثیر بنیانهای اسطورهای و الهیاتی اغلب موضوعات این دنیایی را بهصورت سیاه و سفید میبیند. تاریخ اسطورهای ایران بیانگر نبرد دائمی میان نیروهای اهریمنی و نیروهای خیر و نیکی است.این الگوی رفتاری حتی باعث شده که تصور کنیم دیگران نیز همچون ما به جهان مینگرند و به همین دلیل روابط را بهگونهای با دوستان خود تنظیم میکنیم که در این دوگانهانگاری گنجانده شود. از این رو برای نزدیکی به روسیه و چین همیشه این ملاحظه را در نظر میگیریم که از نزدیکی به غرب پرهیز کنیم تا اسباب تالم خاطر شرقیها را فراهم نکنیم. حال آنکه آنها در روابطشان با کشورهای منطقهای کاملا از قواعد بده-بستانمحور تبعیت میکنند. روسها و چینیها هم با ما ارتباط حسنه دارند و هم همزمان با رقبا و حتی دشمنان جمهوری اسلامی نظیر اسرائیل، سعودی و…
در دو ماه اخیر موافقان انگاره همکاری مدام از تغییرات در سیاست خارجی آمریکا سخن میگویند و طرفداران دشمنی بر تداوم در سیاست خارجی ایالاتمتحده پای میفشارند. اما در این میان آنچه مغفول است در نظر گرفتن طیفی بودن روابط است؛ یعنی درست است که سیاست خارجی بایدن نسبت به دوره ترامپ تفاوتهای قابلملاحظهای دارد که یکی از نمونههای بارز آن، عزم تیم جدید برای بازگشت به برجام است؛ ولی برخی این تفاوتها را لزوما به معنای انکار شباهتها در نظر گرفتهاند. آنچه را که میتوان بهعنوان فصل مشترک سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دولتهای ترامپ و بایدن در نظر گرفت، سیاست مهار نفوذ منطقهای ایران است. یکی از مصداقهای بارز تداوم در ذیل سیاست مهار ایران، ادامه حیات نیروی ویژه تحتعنوان عملیات اسپارتان ذیل ساختار ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام است.این گروه که در سال ۲۰۱۲ برای مقابله با داعش و القاعده تاسیس شد، اکنون ماموریتش در حال شیفت به سوی ایران است. این نیروی ویژه تحتحمایت شدید ژنرالهای آمریکایی، ستاد مشترک و ساختارهای بوروکراتیک در پنتاگون قرار دارد. هر سه بخش بر این مساله تاکید دارند که در صورت خروج آمریکا یا کاهش نیروهای این کشور در عراق و افغانستان، ایران میتواند از خلأ قدرت بهوجودآمده برای بسط بیشتر نفوذ منطقهای خود استفاده کند.اسپارتان که شامل ۱۰هزار نیروی رزمی است.طبق مصوبه سنای آمریکا برای این بخش (عملیات احتمالی خارج از کشور) در سال آینده حدود ۶۹ میلیارد دلار در نظر گرفته شده است.
بعید بهنظر میرسد که ژنرال آستین، گزینه بایدن برای وزارت دفاع آمریکا با حفظ این نیروی ویژه مشکلی داشته باشد. او از یک طرف تا سال ۲۰۱۶ از نزدیک در جریان تحولات منطقهای قرار داشته است (فرمانده عملیاتی در سوریه و افغانستان بوده است) و هم پس از بازنشستگی از طریق عضویت در هیاتمدیره شرکت اسلحهسازی ریتونتکنولوژی، پیوندهای خود را با صنایع تسلیحاتی ایالاتمتحده حفظ کرده است. بنابراین تداوم کار نیروی ویژه عملیات سپر اسپارتان برای بازدارندگی دفاعی-منطقهای در برابر ایران و در عین حال بازگشت به برجام و رفع تحریمهای بینالمللی را میتوان وجوهی از روابط طیفی دولت بایدن تلقی کرد. تداوم فعالیتهای نیروی ویژه اسپارتان یکی از مصادیق این اصل بدیهی است که در غرب تغییرات و تداومها را نباید بهصورت یکجانبه و مطلق مورد ملاحظه قرار داد. اصل بنیادین در نظام تصمیمسازی آمریکا، اروپا، روسیه و چین تداوم در عین تغییر است./دنیای اقتصاد