خوشبینیها ادامه دارد؟
بعد از ریزش بورس در مهر ۹۷ بهدلیل کاهش قیمت نفت و نگرانی از تحریم ها، از اوایل اسفند ۹۷ مسیر پرشتاب و صعودی مجددی در بازار سرمایه آغاز شد. همچون نیمه اول سال ۹۷ این بار نیز افراد میتوانستند بدون بررسی صورتهای مالی و صرفا بهدلیل هیجانات بازار و نیز ورود پول پر قدرت، سود کسب کنند. سودهای ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد برای بسیاری به سادگی حاصل میشد و این تصور در میان همه شایع شده بود که این بازار سودای حرکت به سوی مقاصد بسیار بالا و شکستن سقفهایی را دارد که پیش از آن دشوار بود.
در ۶ ماه اول تمرکز بازار روی سهام کوچک بود و برخی از این سهمها ۴ یا ۵ برابر شدند. اما روندی که در مهرماه شکل گرفته، عکس روند نیمه اول سال است؛ شاخص کل در حال رشد یا ریزش محدود بوده، اما شاخص هم وزن ریزشهای بزرگتری را تجربه میکند. میتوان برای تغییر نگاه بازار دلایل متعدد دیگری نیز ذکر کرد که مجال دیگری میطلبد.
افزایش قیمت دلار در کشور و تورم تاثیر خود را بر بورس گذاشتهاند و رشدهای پرشتاب سال ۹۷ و نیمه اول ۹۸ بیش از هر چیز متاثر از جا ماندگی بورس از این دو عامل بوده است. اما تا پایان سال احتمالا توجه بازار به سمت شرکتهایی خواهد بود که رشد سودآوری داشته یا طرح توسعهای در حال راهاندازی داشته باشند یا بهدنبال تجدید ارزیابی باشند. یک سبد سهام مطلوب میتواند وزن بالایی به شرکتهای دارای رشد سود و طرح توسعه بدهد و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد نیز به شرکتهای دارای تجدید ارزیابی اختصاص دهد.
اگر بخواهیم تحلیلی بر ریزشهای گذشته بورس داشته باشیم دلایل مشخصی وجود دارد که هربار تکرار شده است. کاهش قیمت نفت و کاهش قیمت کامودیتیها ( فلزات اساسی، محصولات معدنی و…) از مهمترین دلایل ریزش بورس در سنوات گذشته بوده است. حدود ۶۰ درصد وزن شرکتهای بورسی ما را شرکتهای صادراتی شکل میدهند، که درآمد آنها متاثر از فروش بینالمللی است، بنابراین کاهش قیمت محصولات جهانی، فروش این شرکتها و سود آنها را کاهش داده و این امر سبب ریزش قیمتی آنها در بازار میشود. همچنین بین نفت و کامودیتیها نیز همبستگی مثبتی برقرار است. معنی این گزاره آن است که اگر قیمت نفت با ریزش مواجه شود قیمت این محصولات نیز در بازارهای جهانی با ریزش مواجه میشود. اگر بخواهم مقدمات ذکر شده را خلاصه کنم، در تحلیل مسیر آینده بورس باید بررسی کنیم که آیا احتمال ریزش در قیمت نفت و کامودیتی وجود دارد یا خیر، که نتایج حاکی از آن است که احتمال کاهش بیش از ۱۰ یا ۱۵ درصد برای نفت و دیگر محصولات در نگاه تحلیلگران متصور نیست و حتی برخی امید به افزایش محدود در این زمینه دارند. پس ریسک بازار بینالملل نیز هم اکنون تهدیدی برای بازار ما نیست.
باتوجه به اینکه گفته شد در نیمه دوم سال اقبال بازار به سوی سهام بنیادی خواهد بود و ریسکی از نظر کاهش قیمت در بازار جهانی متصور نیستیم و در عرصه سیاست نیز به نوعی شاهد کاهشها هستیم مسیر بورس را در نیمه دوم سال همچنان مثبت میبینم. از سوی دیگر در نیمه اول سال گاه سرمایهگذاران در یک ماه میتوانستند ۸۰ تا ۱۰۰ درصد بازدهی بهدست آورند و دیگر سود بانکی یا کسب سودی حدود ۵ درصد در ماه برای آنها راضیکننده نبود. اما مسیر ادامه بازار تا پایان سال دیگر چنین فرصتهایی را پیش رو ندارد، پس باید نگاه خود را نسبت به کسب سود و زمان آن تغییر دهیم. تصور بنده آن است که میتوان با تحلیل و شناخت تا پایان سال سهام مناسبی را شناسایی کرد که میتوانند حدود ۴۰ درصد بازدهی داده و این بازدهی در یک بازه ۷-۵ ماه حاصل میشود. طبیعی است اگر سود بانکی در سال را ۲۰ درصد فرض کنیم، در ۶ ماه سود بانکی حدود ۱۰ درصد است و کسب یک بازده ۴۰ تا ۵۰ درصدی در ۶ ماه در شرایط رکود دیگر بازارها گزینه بسیار ایده آلی به شمار میآید. همچنین باید تاکید کرد امروز که تعادل به بازار سهام برگشته، باید کمی مسیری که تا کنون آمدهایم را بازبینی کنیم؛ نقاط ضعف خود را بیابیم و با شناخت و آموزش بهدنبال ادامه حضور بلند مدت باشیم. صعود و نزول ذات این بازار است و برندگان بورسی آنهایی هستند که به سودهای خود اجازه رشد داده و ضررهای خود را کوچک میکنند./✍️علی کمیجانی