سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ که اتحادیه اروپا تحت فشار شدید آمریکا تحریم‌های این کشور در خصوص نفت ایران را پذیرفت و پس از آن تا ۲۰۱۷ که بحث مذاکرات داغ بود و اروپایی‌ها نقش عمده‌ای در به توافق رسیدن برجام داشتند و با رشد تجاری قابل توجهی در دوران پسابرجام همراه بود و پس از سال ۲۰۱۷ تا امروز که دونالد ترامپ تحریم‌های خزانه‌داری را اجرایی کرد و اروپا به دلایل مختلف از سرمایه‌گذاری‌ها و همکاری تجاری جدی با ایران دست کشید سه دوره مختلف رابطه ما و اروپاست

 

اگر به آمار دوجانبه تجاری دوره ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم که اتحادیه اروپا بیش از آنکه به ایران کالا صادر کند، از این کشور کالا می‌خرید که عمده واردات اتحادیه اروپا، انرژی بود. در این مدت ایران با اتحادیه اروپا مازاد تراز تجارت خارجی داشت و در حقیقت این موضوع باعث ایجاد ذخیره ارزی مناسبی برای ایران شده بود. در این دوره، ایران می‌توانست از فرصت استفاده کند و پروژه‌های صنعتی مهمی را به کمک اروپا انجام دهد که متاسفانه به جای اینکه ایران این پروژه‌ها را به صورت سرمایه‌گذاری مشترک انجام دهد اقدام به امضای قراردادها به صورت مجوز کرد و این قراردادها ایران را به یک خط مونتاژ تبدیل کرد.

 

در دوره (۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷)، ایران بیش از اینکه به اروپا صادرات داشته باشد، از این اتحادیه واردات داشته است ولی این میزان روزبه‌روز کاهش پیدا کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۷ تراز تجاری ایران با اروپا تقریباً صفر شد . وقتی که در سال ۲۰۱۵ برجام امضا شد شرایطی به وجود آمد که در آن ایران توانست به درآمد بالایی از فروش انرژی برسد. درآمدی که هیچ زمان در تاریخ ایران از نظر صادرات انرژی تکرار نخواهد شد.همزمان اتحادیه اروپا در همان زمان در شرایط بسیار مثبتی به سر می‌برد به طوری که متوسط نرخ رشد این اتحادیه بالای ۳ /۲ درصد بود . در آن زمان بسیاری از صنایع کشور با کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت خود کار می‌کردند که یکی از آنها خودروسازی بود. از سوی دیگر چون در آن زمان اتحادیه اروپا در شرایط مثبت اقتصادی قرار داشت، گمان می‌کرد با خرید نفت و به دست آوردن درآمد یورویی از سوی ایران، امکان سرمایه‌گذاری مشترک در بازار ۸۰میلیونی ایران را دارد. ایران در آن زمان فرصتی کم‌نظیر برای اتحادیه اروپا به شمار می‌رفت میزان مبادلات تجاری و ارزش سرمایه‌گذاری میان اروپا و ایران می‌توانست چیزی معادل ۳۸ تا ۴۹ میلیارد یورو در سال باشد. و امکان این همکاری‌های دوجانبه به مدت شش، هفت سال نیز وجود داشت که قادر بود در مجموع رقمی معادل ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی را وارد ایران کند . البته ایران نیز با این سرمایه‌گذاری‌ها می‌توانست درآمد سرانه خود را در حدود ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ یورو افزایش دهد که این رشد نیز از تولید صنعتی کشور حاصل می‌شد نه پول نفت. رشد صنعتی که می‌توانست ایران را به قطب صادرات صنعتی در منطقه تبدیل کند.

 

در حال حاضر اروپا به شدت مصر است که برجام نباید از بین برود به این علت که اولا حفظ امنیت اتحادیه اروپاست. بدون شک مساله مهاجران برای این اتحادیه مساله‌ای حیاتی است ثانیا بحث امنیت نظامی است و دلیل سوم این است که در درون بنگاه‌های اتحادیه اروپا دیگر این نگاه وجود ندارد که ایران می‌تواند یک شریک سرمایه‌گذاری مشترک برای پروژه‌های تولیدی باشد چرا که آنها معتقدند در داخل ایران عزمی برای این کار وجود ندارد. بنابراین چالش اصلی که در حال حاضر وجود دارد این است که ایران بتواند صادرات انرژی خود را به اروپا انجام دهد و پول آن را دریافت کند.در حقیقت وقتی کشوری تبدیل به بازار مصرفی می‌شود دیگر خبری از پیوندهای درازمدت تجاری و قراردادهای دوجانبه نخواهد بود. در نتیجه دیگر خبری از تنیدگی و ارتباط دوجانبه موثر میان اتحادیه اروپا و ایران نخواهد بود. تنیدگی‌ای که می‌توانست امنیت اقتصادی و جغرافیایی ایران را به امنیت اتحادیه اروپا عمیقاً پیوند دهد.

 

از طرفی اگر رشد پایین اقتصاد اروپا را در کنار کاهش رشد چین، هند و ژاپن که شرکای مهم اروپا هستند قرار دهیم، تجارت خارجی اروپا بیش از پیش تضعیف خواهد شد. به این دلیل که چشم‌انداز اقتصادی جهان در حال تضعیف شدن بوده و با کاهش رشد مواجه است، تقاضای انرژی و مشتقات نفتی ایران کمتر خواهد شد. از سوی دیگر نسخه جدید اینستکس در مقایسه با نسخه چهار سال پیش نیز فرصت‌های کمتری را در اختیار ایران قرار می‌دهد و همین موضوع باعث خواهد شد که رشد اقتصادی حاصل از تجارت با اروپا بسیار ناچیز باشد.

 

در مجموع تصور می‌شود در آینده نزدیک، روابط عمده میان ایران و اروپا تنها در حد خرید و فروش خواهد بود و انتظار نمی‌رود چه از نظر انتقال تکنولوژی و چه از نظر تولید صنعتی، پروژه مشترکی با اروپا انجام شود.

✍️مهرداد عمادی

📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

 

اشتراک این خبر در :